کلیفورد کانر، تاریخنگار علم مشهور، در کتاب «تاریخ علم مردم» در خصوص دانش شیمی مسلمانان چنین مینویسد: «شوق دانشمندان مسلمان به شناخت صناعت ها پیش زمینهی برنامهی فرانسیس بیکن بود که بعدها از محورهای اصلی «انقلاب علمی» شد. ظهور شیمی را نمیتوان جدای از کاربردهای عملی آن فهمید. این علم در صنایع شیمیایی محلی کشورهای اسلامی با اولین تولید گستردهی موادی از قبیل سود و زاج سفید و زاج سبز و شوره و نمکهای دیگری که، به ویژه در صنعت پارچه، قابل صدور و مصرف در سراسر جهان بودند نضج گرفت. کیمیاگران نشادر را کشف کردند و قلیاهای سوزآور را تهیه کردند. (واژه ی لاتینی alkali هم آوانگاشتهی واژهی عربی «القلی» است که نام کربنات سدیم بود.)
همچنین آنها به خواص مواد حیوانی و اهمیتشان برای شیمی پیبردند و در مقیاس وسیعی از تقطیر تخریبی این مواد برای تجزیهی آنها برای طبقهبندی کانیها پایهای شد برای اغلب نظامهایی که بعدها در غرب به کار رفتند.
شیمی بیشتر از آن که معمولاً تصور میشود به کیمیاگران مسلمان مدیون است. آنها سهم بزرگی در پیشبرد این علم داشتند.جان برنال نتیجهگیری میکند که «اطبا، عطاران، و فلزکاران مسلمان بزرگ ترین خدمتشان را به علم در زمینهی شیمی انجام دادند. توفیق آنها در این مورد تا اندازهای به علت رهاییِ نسبتاً زیاد آنها از قید تعصبات طبقاتی بود که یونانیها را از کار بدنی به دور نگه میداشت.»
همچنین بخوانید: