🔴 آیا آتئیستها موظّف به اثبات حقانیت آتئیسم نیستند؟
ادعا:
《كسى كه به خدا باور ندارد دلیلی برای نبودن چیزی که بهش باور ندارد نمی آورد، وظيفه دليل آوردن برعهده خداباوران است.》
✍🏻چنانكه پیش از این توضیح دادیم آتئيسم باوری مبنی بر نبودن خداست، برخى آتئيستها مانند كسى كه به صندلى تكيه كرده میگويند چیزی که نیست و نمیبینم را اثبات نمی کنم!، كسانى كه ادعا مى كنند آن وجود دارد به فكر دليل باشند!.
این افراد نمىدانند نبودن چیزی که وجود ندارد نیز میتواند اثبات شود.
اين را با دو گزاره توضيح میدهيم:
گزاره یک:
يك فيل در استانبول وجود دارد.
گزاره دو:
يك فيل در كشوى ميز همسايهام وجود دارد.
زمانی که فرض کنیم فيل موجود در هر دو گزاره را هیچ وقت ندیدهایم، تنها به وضوح و آشكارا، دروغ بودن گزاره دو را بر زبان مىآوريم.
يعنى در اصل از این مثال فهمیده میشود نبود چيزى كه وجود ندارد را هم میتوان اثبات كرد.
اما در مورد گزاره يك نمىتوانیم نظری بدهیم، البته در وضعی که ندانیم یک باغ وحش در استانبول وجود دارد.
حال بياييد اين موضوع را كمى بازتر كنيم:
یک:
آيا فقط بخاطر اينكه نديدهايم مىتوانيم بگوييم كه یک فيل در استانبول وجود ندارد؟
البته كه نه.
چون از لحاظ فلسفى نبود دليل، دليل نبود نيست. يعنى از عبارت دليلى در دست ندارم، این نتیجه که آن چیز قطعا وجود ندارد، حاصل نمیشود.
مثلاً به سوال؛ آيا پشت ديوار ماشينى وجود دارد؟
تنها بخاطر اينكه نديدهايم، نمیتوانیم جوابِ؛ وجود ندارد، بدهیم.
عین همین چیز برای خدا نیز صادق است، تنها به این دلیل که نديدهايم، نمىتوانيم بگوييم؛ وجود ندارد.
براى اینکه بتوانیم بگوییم نیست، به دليل مثبت نياز داريم.
اگر شخص ديندار مقابلمان دليل ارائه نمیدهد نیز، این بازهم نمیتواند دلیل نبودنش باشد.
دو:
اما آيا بدون نگاه به كشوى ميز همسایه میتوانیم بفهمیم كه در آن فيل هست يا نه؟
حتى اگر كشو را نبينيم نيز میتوانیم بفهميم كه در آن فيلى وجود ندارد.
براى اينكه بدانيم در كشوى همسايهمان فيل هست يا نه، نيازى به نگاه كردن به كشوى همسایهمان نيست.
این را بدون مشاهده هم میتوانيم بفهميم، حتى نوزاد فيل هم در حجمیست که در کشو نمیگنجد.
و چون فیل در مثال هم در کوچکترین حالت باید یک فیل نوزاد باشد، پس جا شدنش درون کشو ممکن نیست.
در این وضع، دلیل نبودن فیل، غیر ممکن بودن جا شدنش درون کشو است.
يعنى با تصور بودن، میتوانيم اين موضوع را اثبات كنيم.
به همین شكل نبود خدا هم میتواند اثبات شود.
يك آتئيست میتواند با نشان دادن عدم انسجام وجود خدا، مثلا با نشان دادن اینکه صفاتش با یکدیگر تضاد دارند، میتواند نبود او را اثبات كند.
بسيارى از فیلسوفان دین آتئيست نیز در پى اين موضوع هستند.
مثلاً اگر خدا صفتی که میگوید *خدا بر هیچ کاری توانا نیست* داشت، با صفت *خدا بر هر کاری تواناست* خدا، متناقض میشد.
و ما میتوانستيم بگوييم چيزى به نام خدا وجود ندارد.
در اين ميان بگوییم البته که، برخلاف ادعاى برخى مسلمانان، برای اثبات نبودن خدا نيازى نیست زير هر سنگى را نگاه كنيم!.
اينكه بگويم من نبودن خدا را اثبات نمیکنم چون من ذاتا به خدا باور ندارم، عین اين است كه بگويم نمیتوانم اثبات کنم که در کشوی میز همسایهام فیل وجود ندارد، چون من ذاتا باور ندارم که در کشو فیل وجود دارد!
البته كه اين اشتباه است.
يعنى خداناباور بودن تو به معنى موظّف نبودنت در دلیل آوری نمیباشد.
البته تا وقتی که ادعا داری خدا وجود ندارد، مانند آگنوستيكها (ندانمگراها) مىتوان گفت كه نمىدانیم خدا وجود دارد يا نه، آن مسئله ديگرى است.
برخى آتئيستها هم بنابر آنالوژیای ( تمثیل ) به نام *قورى راسل* ادعا میكنند وظيفه دليل آوری برعهده خداباوران است.
قوری راسل چيست و آيا این آتئیستها را بر حق میکند؟
فيلسوفی به نام برتراند راسل در سال ١٩٥٢ در یکی از نوشتههایش که در مجلهای منتشر شد، چنين آنالوژیای داده است:
(( اگر من مطرح میکردم در یک مدار بیضوی ميان زمين و مريخ، چایدان چينىای وجود دارد که اطراف خورشيد مىگردد.
و به اندازهای دقت میکردم که اضافه کنم این چایدان آنقدر کوچک است که با قدرتمندترین تلسکوپهایمان هم دیده نمیشود.
هیچ کس نمیتوانست خلاف این دیدگاه من را اثبات کند.
امّا اگر تا آنجا پيش مىرفتم كه بگویم چون این ادعاى من ابطال ناپذير است، شک عقل بشری در آن گستاخیای غیرقابل قبول است، هر کس بحق فکر میکرد مرتکب یاوه گویی شدهام.
اما اگر وجود چنین چایدانی در كتابهای قدیمی تأييد شده بود و آن را به عنوان حقایق قدسى هر يكشنبه در كليساها یاد میدادند و در مدارس در ذهن كودكان فرو مىكردند.
ترديد در وجود آن، نشانه نامتعارف بودن تلقى مىشد و برای آن شخص شكاك از یک روانپزشک وقت ملاقات گرفته میشد. ))
ريچارد داوكينز هم در كتابش تمثیلی مشابه ارائه مىكند.
هركسى كه به فلسفه وارد باشد و هرکسی که كمى بر روی این تمثیل اندیشیده باشد، به شكل بارزى خطا بودن اين آنالوژی ( تمثیل ) را که در وهله اول جاذب دیده میشود، مىفهمد.
بیایید برايتان توضيح دهيم:
سبب باور نکردن ما بر چرخش یک چایدان بین زمین و مریخ، نبود دلیل مبنی بر وجود آن چایدان نیست، کاملا بلعکس، سبب باور نکردن ما وجود داشتن دلایل معقول مبنی بر وجود نداشتن آن چایدان است.
فیلسوف دین مشهور آلوین پلانتینگا به آنالوژِی راسل اینگونه جواب میدهد:
(( تنها توضیح وجود یک چایدان چینی در مداری در اطراف خورشید اين است كه كشوری دارای ویژگیهای لازم برای انجام این کار، آن چایدان را به فضا پرتاب كرده باشد.
مىدانيم هيچ كشور دارای ویژگیهای انجام این کار منابعش را برای چنین کار بیلزومی خرج نخواهد کرد.
بعلاوه اگر چنین چیزی انجام شده باشد نیز مطلقا از آن باخبر میشدیم، در اخبار پخش مىشد و يا حداقل زمزمههايى به گوش مىرسيد.
براى باور به نبود چایدانی در اطراف خورشید، به اندازهای کوچک که ديده نمىشود، به اندازه كافى دليل وجود دارد.
اگر راسل صاحب دلايلى مشابه بر ضد خداباوری بود، این آن زمان مانند چایدان، بر علیه خداباوری نیز در حکم دلایل قدرتمند میشد. ))
مانند گفته پلانتينگا اینها دلايل مقبول در دسترس ما برای باور به نبودن یک چایدان متحرک در فضا میباشد، اگر برای نبود خدا نیز دلیل مقبول موجود باشد، آن زمان ما به وجود خدا نیز باور نمیکنیم.
اگر راسل در نظریهاش بجاى يك چایدان از يك تکه سنگ سخن به ميان مىآورد، اگر آن را نمىديديم هم آن را غير قابل باور نمىدانستيم.
چون اين چيزی ممكن است، يعنى تنها با تكيه بر نبود دلیل، نبود چایدان را بيان نمىكنيم.
اگر آنگونه بود بايد قطعه شهابهایی كه نمىبينيم را نيز باور نمىكرديم، درحالی که اگر آن چیزها را نبينيم نيز دلايل معقولی براى باور به وجود آنها داریم.
به همین شکل وقتى گفته مىشود خدا وجود دارد، نمیگوییم چون برای نبودنش دلیلی نیست، خدا وجود دارد.
بخاطر اينكه براهین متعددى برای وجود خدا، وجود دارد، به وجود آن باور داريم.
مثلاً میگوییم در جهان تنظیم ظریف وجود دارد و بهترین توضیح این تنظیم ظریف توضیح خداست.
به همین شکل به آتئیستهایی که میگویند؛ از کجا معلوم جهان را فضاییهایی ساکن سیارهای خلق نکرده باشند؟
صرفاً بخاطر اينكه دليلى برای وجود آن فضايى ها وجود ندارد، نمیگوییم خیر فضاییها خلق نکردند.
میگوییم؛ چون لازم است فضاییهایی که در سیارهای زندگی میکنند در زمان و مكان داخل باشند، نمىتوانند توضیح جهان باشند.
خلق کننده جهان نمىتواند جزئى از چیزی که خلق شده است باشد.
همین توضيح برای جانور اسپاگتی پرنده و تمام ادعاهای مشابه، که از سوی آتئیستها به حالت یک نظیره طنزآمیز مطرح شده است نيز، صادق است.
والسلام...
نویسنده:
https://youtu.be/6SdpDEINSsw
مترجم: #یاسر قزل از انجمن آنتی شبهات
__
《لذت داشتن عقاید و باورهای تحقیقی را با ما تجربه کنید.》
__
«انجمن آنتی شبهات»
✾ @anti_shobahat